وبلاگ

کندل اینگالفینگ Engulfing و انواع آن چیست و چگونه با آن معامله کنیم

کندل اینگالفینگ Engulfing و انواع آن چیست

در دنیای پیچیده و پرنوسان بازارهای مالی، تحلیل تکنیکال یکی از ابزارهای اصلی برای شناسایی فرصت‌های معاملاتی و پیش‌بینی حرکت قیمت‌ها به‌شمار می‌رود. یکی از الگوهای مهم در این تحلیل‌ها، الگوی کندل اینگالفینگ Engulfing است که به‌عنوان یک نشانه قوی از تغییرات احتمالی در روند قیمت شناخته می‌شود. این الگو، با ترکیب اطلاعات دو کندل و ایجاد یک سیگنال واضح برای تریدرها، می‌تواند به‌عنوان یک راهنما برای ورود یا خروج از بازار عمل کند. در این مقاله از توبیت فارسی، به بررسی مفهوم و اهمیت این الگو در تحلیل تکنیکال پرداخته و نحوه استفاده صحیح از آن برای بهبود استراتژی‌های معاملاتی را توضیح خواهیم داد.

جهت ورود و ثبت نام در صرافی توبیت کلیک کنید

الگوی کندل اینگالفینگ چیست

الگوی کندل اینگالفینگ یکی از مهم‌ترین و شناخته‌شده‌ترین الگوهای کندل استیک در تحلیل تکنیکال است. این الگو به‌ویژه در شناسایی تغییرات روند قیمت و پیش‌بینی حرکت بعدی بازار کاربرد دارد. الگوی اینگالفینگ از ترکیب دو کندل به وجود می‌آید که در آن کندل دوم به‌طور کامل بدنه کندل اول را پوشش می‌دهد. به همین دلیل، این الگو به نام “اینگالفینگ” (به معنای پوشاننده) شناخته می‌شود. این پوشش کامل بدنه کندل اول توسط کندل دوم به‌طور معمول نشانه‌ای از تغییرات اساسی در بازار است و می‌تواند سیگنالی برای تغییر روند قیمت باشد. در حقیقت، این الگو قدرت تغییر روند بازار را نشان می‌دهد و می‌تواند برای معامله‌گران فرصت‌های سودآوری ایجاد کند.

انواع الگوی کندل اینگالفینگ

انواع الگوی کندل اینگالفینگ

الگوی کندل اینگالفینگ به دو نوع اصلی تقسیم می‌شود: الگوی صعودی و الگوی نزولی. هر کدام از این الگوها می‌توانند سیگنال‌های مختلفی برای تغییر روند قیمت ارائه دهند و به تحلیل‌گران کمک کنند تا در موقعیت‌های مناسب وارد بازار شوند.

الگوی اینگالفینگ صعودی زمانی رخ می‌دهد که در انتهای یک روند نزولی، یک کندل بلند صعودی ظاهر می‌شود که بدنه کندل قبلی (که نزولی است) را به‌طور کامل پوشش می‌دهد. این الگو نشان‌دهنده فشار خرید زیاد و تغییر احساسات بازار به سمت صعود است. به‌طور معمول، این الگو یک سیگنال خرید محسوب می‌شود و می‌تواند نشانه‌ای از آغاز یک روند صعودی جدید باشد. هنگامی که این الگو در نزدیکی سطح حمایتی تشکیل می‌شود، احتمال افزایش قیمت‌ها بسیار زیاد است.

در مقابل، الگوی اینگالفینگ نزولی زمانی شکل می‌گیرد که در انتهای یک روند صعودی، یک کندل نزولی بلند به وجود می‌آید که بدنه کندل قبلی (که صعودی است) را به‌طور کامل پوشش می‌دهد. این الگو نشان‌دهنده فشار فروش زیاد و تغییر احساسات بازار به سمت نزول است. به‌طور معمول، این الگو یک سیگنال فروش در نظر گرفته می‌شود و می‌تواند نشانه‌ای از آغاز یک روند نزولی باشد. هنگامی که این الگو در نزدیکی سطح مقاومتی ظاهر می‌شود، احتمال کاهش قیمت‌ها وجود دارد.

تفاوت‌ها و ویژگی‌های هر نوع الگوی کندل اینگالفینگ به نحوه تشکیل این الگوها بستگی دارد. در الگوی صعودی، بازگشت بازار از نزول به صعود به وضوح نشان داده می‌شود، در حالی که در الگوی نزولی، بازگشت از صعود به نزول به‌طور واضح مشاهده می‌شود. تحلیل‌گران معمولاً با ترکیب این الگوها با دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال، می‌توانند سیگنال‌های دقیق‌تری برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی خود بدست آورند.

اهمیت کندل اینگالفینگ برای تریدرها

الگوی کندل اینگالفینگ Engulfing یکی از ابزارهای حیاتی و کاربردی در تحلیل تکنیکال است که به‌ویژه برای تریدرهایی که به دنبال شناسایی تغییرات احتمالی در روند بازار هستند، از اهمیت بالایی برخوردار است. این الگو به‌طور خاص در مواقعی که بازار در حال تغییر جهت است، می‌تواند یک سیگنال قوی برای ورود یا خروج از موقعیت‌های معاملاتی باشد.

یکی از مهم‌ترین ویژگی‌های کندل اینگالفینگ این است که نشان‌دهنده تغییرات قوی در احساسات بازار است. هنگامی که یک کندل بزرگ به‌طور کامل کندل قبلی را پوشش می‌دهد، این نشان می‌دهد که فشار خرید یا فروش به‌طور قابل توجهی افزایش یافته و ممکن است روند بازار به سمت یک جهت جدید تغییر کند. این تغییرات ناگهانی می‌توانند فرصت‌های معاملاتی بزرگی برای تریدرها ایجاد کنند.

تریدرها معمولاً از الگوی اینگالفینگ برای شناسایی نقاط ورود و خروج استفاده می‌کنند. زمانی که این الگو در نزدیکی سطوح حمایت یا مقاومت کلیدی ظاهر می‌شود، قدرت سیگنال آن به‌طور چشمگیری افزایش می‌یابد. به‌ویژه، زمانی که این الگو در انتهای یک روند شکل می‌گیرد، می‌تواند به‌عنوان سیگنالی معتبر برای تغییر روند در نظر گرفته شود. از آنجا که این الگو معمولاً در بازارهای با روند مشخص ایجاد می‌شود، تریدرها می‌توانند با استفاده از آن به‌راحتی سیگنال‌های خرید یا فروش دقیقی دریافت کنند.

همچنین، استفاده از الگوی کندل اینگالفینگ به‌تنهایی می‌تواند موجب افزایش دقت در تصمیم‌گیری‌های معاملاتی شود، اما وقتی با دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال مانند اندیکاتورها، سطوح فیبوناچی یا خطوط روند ترکیب شود، اعتبار آن به‌طور چشمگیری افزایش می‌یابد. این ترکیب می‌تواند به تریدرها کمک کند تا سیگنال‌های اشتباه را کاهش دهند و تصمیمات معاملاتی خود را با اطمینان بیشتری اتخاذ کنند.

در نهایت، کندل اینگالفینگ به تریدرها این امکان را می‌دهد که به‌طور مؤثرتری از نوسانات بازار بهره‌برداری کنند. در بازارهایی که نوسانات شدید دارند، این الگو به‌عنوان یک شاخص معتبر برای شناسایی تغییرات در جهت قیمت عمل می‌کند و به تریدرها کمک می‌کند تا تصمیمات معاملاتی به‌موقع و مؤثری اتخاذ کنند. بنابراین، آشنایی و تسلط بر این الگو می‌تواند مزیت قابل توجهی برای هر تریدر باشد.

نحوه معامله با استفاده از الگوی کندل اینگالفینگ

نحوه معامله با استفاده از الگوی کندل اینگالفینگ

استراتژی‌های معاملاتی

الگوی کندل اینگالفینگ به دلیل قدرت سیگنال‌هایی که برای تغییر روند قیمت به تحلیل‌گران می‌دهد، یکی از الگوهای محبوب در تحلیل تکنیکال است. این الگو معمولاً در انتهای یک روند یا در زمانی که بازار تغییرات مهمی را تجربه می‌کند، شکل می‌گیرد. استفاده از این الگو به‌تنهایی می‌تواند مفید باشد، اما برای رسیدن به بهترین نتایج، باید از آن در ترکیب با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال بهره برد. استراتژی‌های معاملاتی مختلفی برای استفاده از الگوی کندل اینگالفینگ وجود دارد که در ادامه به توضیح برخی از آن‌ها خواهیم پرداخت.

استراتژی ابتدایی و ساده‌ای که می‌توان با استفاده از الگوی اینگالفینگ اعمال کرد، ورود به معامله پس از شکل‌گیری کامل الگوی کندل است. برای مثال، اگر الگوی اینگالفینگ صعودی در انتهای یک روند نزولی ظاهر شود، سیگنال ورود به بازار خرید (long position) است. این بدان معناست که شما می‌توانید پس از تشکیل این الگو و تأیید آن توسط کندل بعدی، وارد موقعیت خرید شوید. بالعکس، اگر الگوی اینگالفینگ نزولی در انتهای یک روند صعودی شکل بگیرد، این سیگنال ورود به بازار فروش (short position) است. این نوع استراتژی بسیار ساده است و معمولاً توسط معامله‌گران مبتدی برای شروع کار در بازارهای مختلف استفاده می‌شود.

اما این تنها یک استراتژی پایه است. معامله‌گران حرفه‌ای معمولاً الگوی کندل اینگالفینگ را با دیگر ابزارهای تحلیل مانند اندیکاتورها، الگوهای قیمتی یا سطوح حمایت و مقاومت ترکیب می‌کنند تا شانس موفقیت خود را افزایش دهند. برای مثال، اگر الگوی اینگالفینگ در نزدیکی سطح حمایتی یا مقاومتی قوی شکل بگیرد، این سیگنال از اعتبار بالاتری برخوردار است. همچنین، ترکیب این الگو با اندیکاتورهایی مانند RSI یا MACD می‌تواند تأثیرات مثبت زیادی بر دقت تصمیمات معاملاتی داشته باشد.

تعیین نقاط ورود و خروج

نقطه ورود به معامله معمولاً پس از تشکیل کامل الگوی کندل اینگالفینگ است. در الگوی صعودی، زمانی که کندل دوم به‌طور کامل کندل اول را پوشش می‌دهد و قیمت در حال صعود است، می‌توانید وارد معامله خرید شوید. در این حالت، نقطه ورود به معامله معمولاً بالاتر از قیمت بسته‌شدن کندل دوم قرار می‌گیرد. برای الگوی نزولی، نقطه ورود به معامله معمولاً پایین‌تر از قیمت بسته‌شدن کندل دوم قرار دارد.

نقطه خروج به همان اندازه مهم است و باید به دقت انتخاب شود. معمولاً برای تعیین نقاط خروج از سطوح حمایت و مقاومت استفاده می‌شود. اگر الگوی اینگالفینگ در یک روند صعودی شکل گرفته و شما وارد خرید شده‌اید، می‌توانید حد سود خود را در سطح مقاومتی بعدی تنظیم کنید. در معاملات فروش، می‌توانید حد سود خود را در سطح حمایتی بعدی تعیین کنید. همچنین، استفاده از اندیکاتورها مانند میانگین‌های متحرک یا نقاط فیبوناچی می‌تواند به شما کمک کند تا نقاط خروج دقیق‌تری را شناسایی کنید.

مدیریت ریسک و سرمایه

مدیریت ریسک و سرمایه یکی از مهم‌ترین جنبه‌ها در استفاده از الگوی کندل اینگالفینگ است. این الگو می‌تواند سیگنال‌های قدرتمندی برای ورود به بازار بدهد، اما مانند هر استراتژی دیگری، هیچ‌گاه نمی‌توان اطمینان 100 درصدی داشت. بنابراین، استفاده از استاپ لاس (Stop Loss) برای محدود کردن ضررها یک ضرورت است. استاپ لاس باید در نقطه‌ای قرار گیرد که اگر بازار برخلاف پیش‌بینی شما حرکت کرد، بتوانید از ضررهای بیشتر جلوگیری کنید. برای مثال، در یک الگوی صعودی، می‌توانید استاپ لاس را زیر پایین‌ترین نقطه کندل اول قرار دهید تا اگر روند برعکس شد، به‌طور خودکار از معامله خارج شوید.

علاوه بر استاپ لاس، حجم معاملات نیز باید مدیریت شود. یکی از اشتباهات رایج بسیاری از معامله‌گران، ورود به معامله با حجم‌های زیاد در شرایطی است که هیچ‌گونه مدیریت ریسک دقیقی ندارند. برای کاهش خطرات غیرضروری، بهتر است حجم معامله خود را با توجه به میزان سرمایه‌تان تعیین کنید. به‌طور معمول، توصیه می‌شود که بیش از 1-2 درصد از کل سرمایه خود را در یک معامله ریسک نکنید.

همچنین، تعیین حد سود (Take Profit) برای حفظ سود و قفل کردن آن یکی از تکنیک‌های مهم در مدیریت سرمایه است. از آنجایی که الگوی کندل اینگالفینگ نشان‌دهنده تغییرات در روند است، می‌توانید برای تعیین حد سود از ابزارهای مختلفی مانند سطوح فیبوناچی یا حتی درصدهای مشخص استفاده کنید. این روش‌ها به شما کمک می‌کنند تا تصمیمات دقیق‌تری در مورد زمان خروج از بازار بگیرید.

در نهایت، استفاده از تحلیل‌های تکمیلی و انعطاف‌پذیری در استراتژی‌های معاملاتی می‌تواند کمک زیادی به مدیریت ریسک و بهره‌وری بیشتر از الگوی کندل اینگالفینگ کند.

جهت ورود و ثبت نام در صرافی توبیت کلیک کنید

محدودیت‌های استفاده از کندل اینگالفینگ

با وجود اهمیت بالای الگوی کندل اینگالفینگ در تحلیل تکنیکال، این الگو نیز محدودیت‌هایی دارد که معامله‌گران باید به آن توجه کنند. در حالی که کندل اینگالفینگ می‌تواند سیگنالی قوی از تغییر روند ارائه دهد، مانند هر ابزار دیگری در تحلیل تکنیکال، هیچ سیگنالی به‌طور قطعی دقیق نیست و باید با احتیاط استفاده شود. در اینجا به برخی از محدودیت‌های این الگو اشاره می‌کنیم.

یکی از محدودیت‌ها این است که الگوی کندل اینگالفینگ در بازارهایی که نوسانات زیادی دارند، ممکن است سیگنال‌های اشتباهی صادر کند. در این بازارها، تغییرات قیمتی ممکن است به‌طور موقت و بدون تغییر واقعی در روند رخ دهد که باعث می‌شود الگوی اینگالفینگ به‌طور موقت سیگنال معکوس بدهد، اما روند اصلی همچنان ادامه یابد.

همچنین، کندل اینگالفینگ به‌تنهایی نباید به‌عنوان یک سیگنال قطعیت برای تصمیمات معاملاتی مورد استفاده قرار گیرد. برای افزایش دقت، معامله‌گران باید این الگو را با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال، مانند سطوح حمایت و مقاومت، اندیکاتورهای فنی یا خطوط روند ترکیب کنند. بدون این تأییدات اضافی، سیگنال ممکن است نادرست باشد و منجر به ضرر شود.

الگوی کندل اینگالفینگ معمولاً در تایم فریم‌های بلندتر (مانند یک ساعته، چهارساعته یا روزانه) کاربرد بیشتری دارد. در تایم فریم‌های کوتاه‌تر، این الگو ممکن است کمتر قابل اعتماد باشد و سیگنال‌های اشتباه به‌دلیل نوسانات سریع بازار صادر کند.

در بازارهایی که روند قوی ندارند یا بازارهایی که در فاز رنج (range-bound) قرار دارند، الگوی کندل اینگالفینگ ممکن است قدرت لازم برای معکوس کردن روند را نداشته باشد. در چنین شرایطی، این الگو بیشتر به‌عنوان یک اصلاح موقت از روند موجود عمل می‌کند و نه تغییر واقعی در جهت بازار.

علاوه بر این، اخبار یا رویدادهای اقتصادی می‌توانند بر بازار تأثیر بگذارند و باعث شوند که الگوی کندل اینگالفینگ در بازه‌های زمانی خاصی اعتبار خود را از دست بدهد. پس از یک خبر مهم یا تغییرات ناگهانی در شرایط اقتصادی، بازار ممکن است واکنشی غیرمنتظره نشان دهد که این تغییرات به‌راحتی توسط الگوهای کندل استیک پیش‌بینی نمی‌شود.

در نهایت، باید یادآور شد که الگوی کندل اینگالفینگ، مانند هر ابزار تحلیلی دیگری، نمی‌تواند به‌طور کامل و قطعی روند بازار را پیش‌بینی کند. برای کاهش خطرات و افزایش دقت تصمیمات معاملاتی، لازم است این الگو را با ابزارهای دیگر تحلیل تکنیکال و اصول مدیریت ریسک ترکیب کرد.

نکات کلیدی در استفاده از الگوی کندل اینگالفینگ

نکات کلیدی در استفاده از الگوی کندل اینگالفینگ

الگوی کندل اینگالفینگ می‌تواند سیگنال‌های قوی برای تغییر روند قیمت ارائه دهد، اما مانند هر ابزار تحلیلی دیگر، قدرت و اعتبار سیگنال‌ها بستگی به موقعیت و شرایط بازار دارد. میزان اعتبار سیگنال این الگو به چند عامل بستگی دارد، از جمله موقعیت آن در روند کلی بازار، حجم معاملات و عوامل اقتصادی یا فاندامنتالی که می‌توانند بر قیمت تأثیر بگذارند.

برای مثال، اگر الگوی اینگالفینگ صعودی در انتهای یک روند نزولی شکل بگیرد و در یک سطح حمایتی معتبر ظاهر شود، این الگو اعتبار بالاتری خواهد داشت. همچنین، اگر حجم معاملات در حین تشکیل این الگو زیاد باشد، به این معنی است که فشار خرید واقعی وجود دارد و احتمال موفقیت سیگنال بیشتر است. بالعکس، اگر الگوی اینگالفینگ در یک روند جانبی یا بی‌ثبات تشکیل شود، ممکن است سیگنال‌های کمتری تولید کند و احتمال معکوس شدن روند بیشتر باشد.

ترکیب با سایر ابزارهای تحلیل

برای افزایش دقت و قدرت سیگنال‌های الگوی کندل اینگالفینگ، معمولاً این الگو با سایر ابزارهای تحلیل تکنیکال ترکیب می‌شود. یکی از ابزارهایی که می‌تواند سیگنال‌های این الگو را تأیید کند، اندیکاتورهای مومنتوم مانند RSI (شاخص قدرت نسبی) یا MACD هستند. برای مثال، اگر الگوی اینگالفینگ صعودی همراه با افزایش اندیکاتور RSI یا MACD باشد، این نشان‌دهنده ورود قوی‌تر خریداران به بازار است و می‌تواند سیگنال خرید را تقویت کند.

علاوه بر این، استفاده از سطوح فیبوناچی یا خطوط روند نیز می‌تواند به تأیید یا رد سیگنال‌های الگوی اینگالفینگ کمک کند. به‌عنوان مثال، اگر الگوی اینگالفینگ صعودی در نزدیکی سطح فیبوناچی 61.8% یا یک خط روند صعودی معتبر تشکیل شود، این می‌تواند اعتبار بیشتری به سیگنال بدهد و احتمال موفقیت آن را افزایش دهد.

مثال‌های عملی و کاربردی

برای درک بهتر نحوه عملکرد الگوی کندل اینگالفینگ در بازار، می‌توانیم به چند مثال عملی و کاربردی اشاره کنیم. فرض کنید در یک روند نزولی، یک الگوی اینگالفینگ صعودی تشکیل می‌شود. این الگو پس از یک حرکت نزولی در نمودار ظاهر می‌شود و کندل دوم به‌طور کامل کندل اول را پوشش می‌دهد. در این زمان، اگر بازار به حمایت‌های قبلی واکنش نشان دهد و حجم معاملات نیز بالا باشد، این الگو سیگنال قوی برای خرید است. معامله‌گر می‌تواند وارد موقعیت خرید شود و هدف قیمت را با استفاده از سطوح مقاومت یا دیگر ابزارهای تحلیلی تعیین کند.

در یک مثال دیگر، فرض کنید در انتهای یک روند صعودی، الگوی اینگالفینگ نزولی شکل می‌گیرد. اگر این الگو در نزدیکی یک سطح مقاومتی مهم تشکیل شود و همراه با اندیکاتورهایی مانند RSI که در ناحیه اشباع خرید قرار دارد، ظاهر شود، این می‌تواند یک سیگنال قوی برای فروش یا ورود به موقعیت فروش کوتاه باشد.

این‌گونه ترکیب‌ها و تحلیل‌ها می‌توانند کمک کنند تا تصمیمات معاملاتی به‌طور دقیق‌تر و با احتمال موفقیت بالاتری انجام شوند.

سخن پایانی

الگوی کندل اینگالفینگ یکی از مهم‌ترین و معتبرترین الگوهای قیمتی در تحلیل تکنیکال است که می‌تواند ابزار قدرتمندی برای شناسایی تغییرات روند در بازارهای مالی باشد. این الگو به دلیل قدرت و دقت بالایی که در تشخیص نقاط ورود و خروج از بازار دارد، برای تریدرها و تحلیل‌گران بسیار مفید است. با شناخت دقیق نحوه تشکیل این الگو، انواع مختلف آن و روش‌های ترکیب آن با دیگر ابزارهای تحلیلی، می‌توان تصمیمات معاملاتی بهتری اتخاذ کرد و به بهبود استراتژی‌های معاملاتی کمک کرد.

با این حال، مانند هر ابزار دیگر در تحلیل تکنیکال، باید به خاطر داشت که هیچ سیگنالی به‌طور قطعی نتیجه نمی‌دهد و همیشه باید از مدیریت ریسک مناسب و ترکیب این الگو با دیگر تحلیل‌ها استفاده کرد. همچنین، تمرین و تجربه در شناسایی صحیح الگوها و ترکیب آن‌ها با شرایط بازار می‌تواند به تریدرها کمک کند تا در بازارهای پرنوسان موفق‌تر عمل کنند.

در نهایت، با بهره‌گیری از الگوی کندل اینگالفینگ و دیگر ابزارهای تحلیل تکنیکال به‌طور هوشمندانه، می‌توان فرصت‌های معاملاتی مناسب را شناسایی کرد و با تصمیمات آگاهانه به سودآوری بیشتری دست یافت.

جهت ورود و ثبت نام در صرافی توبیت کلیک کنید
5/5 - (5 امتیاز)
اشتراک گذاری:

مطالب زیر را حتما مطالعه کنید

1 دیدگاه

به گفتگوی ما بپیوندید و دیدگاه خود را با ما در میان بگذارید.

دیدگاهتان را بنویسید

در صورت نیاز به مشاوره می توانید فرم را تکمیل نمایید و یا با ما در ارتباط باشید.